اثر لباس معلمان بر خلاقیت و یادگیری دانش‌آموزان

مقدمه

محققان بر این باور هستند که خلاقیت یک ویژگی صرفا ذاتی نیست، بلکه همۀ انسان‌ها از توانایی به‌کارگیری خلاقیت در انجام امور گوناگون برخوردار هستند و هر فرد به نوعی از درجات مختلفی از جنبه‌های این استعداد بهره می‌برد. علاوه بر توانایی غریزی، عواملی همچون مهارت‌یابی، آموزش‌پذیری، انعطاف‌پذیری، سطح دانش و آگاهی، خطرپذیری، نترسیدن از اشتباه و شکست نیز در میزان خلاقیت و نوآوری دانش‌آموزان تاثیر فراوانی دارند. خلاقیت از نگاه رولامی[1] اینطور تعریف می‌شود: «تفکر خلاق، نمایش بالاترین درجۀ سلامت عاطفی و عبارت از ابراز وجود افراد سالم در جریان خود به‌سازی و تکامل نفس خویش است».

برای تکمیل توضیحات در مورد عوامل اثرگذار بر جنبه‌های مختلف خلاقیت به شرح مختصر سبک‌های مختلف یادگیری می‌پردازیم:

اصطلاح سبک‌‌های یادگیری، بیانگر این موضوع است که هر دانش‌آموز یا یادگیرنده، برای دریافت، پردازش، درک و حفظ اطلاعات، روش‌ها و تمایلات مخصوص به خود را دارد. به وجود آمدن یک سبک‌ یادگیری خاص در یک فرد، به عوامل مختلفی از جمله: عوامل محیطی، شناختی، ساختار مغز و تجربیات قبلی دانش‌آموز بستگی دارد.

انواع سبک‌های یادگیری

دسته‌بندی‌های مختلفی برای سبک‌‌های یادگیری اراِئه شده‌اند که یکی از رایج‌ترین و قابل‌ِ قبول‌ترین این دسته‌بندی‌ها مدل VARK[2] است که به نیل فلمینگ[3] یکی از نظریه‌پردازان حوزۀ آموزش نسبت داده می‌شود.

کلمۀ VARK از حروف اول چهار کلمۀ زیر گرفته شده است:

-بصری یا دیداری Visual

-شنیداری Auditory

-خواندن/نوشتن Reading / Wrting

-لمسی یا حرکتی Kinesthetic

بر اساس این مدل یادگیری در برخی دانش‌آموزان، از طریق روش‌های بصری به شکل بهتری اتفاق می‌افتد. برای برخی دیگر از دانش‌آموزان، روش‌های شنیداری، مؤثرتر هستند. به همین ترتیب، یادگیری از طریق فعالیت‌های عملی یا خواندن و نوشتن گزینۀ بهتری برای سایر گروه‌های دانش‌آموزان است.

What Type Of Learner Are You? [QUIZ] - Robertson College

  1. سبک یادگیری بصری یا دیداری Visual

در سبک یادگیری بصری، همه چیز به دیدن مربوط می‌شود. یعنی دانش‌آموز باید ببیند تا یاد بگیرد. دانش‌آموزانی که سبک یادگیری آن‌ها بصری یا دیداری است، به رنگ‌ها، تصاویر، فیلم‌ها، نقشه‌ها، ساختارهای گرافیکی و غیره علاقمند هستند. به طور کلی هر چیزی که قابل مشاهده کردن باشد به فرآیند یادگیری در این گروه از دانش‌آموزان کمک می‌کند.

  • نشانه‌های افراد با سبک یادگیری بصری
  • از عباراتی شامل “تصور کردن”، “تجسم کردن”، “تصویر” و غیره زیاد استفاده می‌کنند.
  • در حین گوش دادن به درس، تصاویر بی‌هدف می‌کشند.
  • بعد از مشاهدۀ تصاویر، مطالب را بهتر درک می‌کنند.
  • به جزییات تصاویر و چهره‌ها بسیار دقت می‌کنند.
  • با جداول و نمودارها ارتباط خوبی برقرار می‌کنند..
  • معمولا افراد پرحرفی نیستند.
  • وجود تصاویر اضافی و غیرمرتبط در کلاس، تمرکزشان را بر هم می‌زند.
  • چهره‌ها را راحت‌تر از اسامی به یاد می‌آورند.
  • از رنگ‌های مختلف برای نوشتن و هایلایت کردنِ مطالب استفاده می‌کنند.
  • قدرت تجسم بالایی دارند.
  • معمولا بسیار منظم هستند.
  • شباهت‌ها و تفاوت‌های بین اشیای مختلف را به راحتی تشخیص می‌دهد.
  • برای ارائه‌های خود از ابزارهای بصری مانند عکس، نمودار، ویدیو و غیره استفاده می‌کنند.
  1. سبک یادگیری شنیداری Auditory

در سبک یادگیری شنیداری، اولویت با شنیدن است؛ به عبارت دیگر، دانش‌آموز باید “بشنود” تا فرآیند یادگیری در ساختمان ذهنی او فعال شود. دانش‌آموزانی با سبک یادگیری شنیداری، نسبت به انواع صدا، موسیقی، ریتم، قافیه و… حساسیت بالایی دارند. آن‌ها مکالماتی را که با دیگران داشته‌اند، به خوبی به خاطر می‌آورند. موسیقی بر یادگیری آن‌ها تأثیر بسیاری می‌گذارد. این گروه از دانش‌آموزان معمولا مشارکت و تعامل بالایی در کلاس‌های درس دارند.

Auditory learning style activites - famereka

  • نشانه‌های افراد با سبک یادگیری شنیداری
  • سر و صداهای اضافی به راحتی حواس آن‌ها را پرت می‌کنند.
  • به حرف زدن علاقۀ زیادی دارند.
  • با خودشان زیاد صحبت می‌کنند.
  • دستور‌العمل‌های شفاهی را به دستورالعمل‌های کتبی ترجیح می‌دهند.
  • از موسیقی لذت می‌برند.
  • از تحسین و تمجیدهای کلامی معلم بیشتر لذت می‌برند.
  • به شرکت در بحث‌های گروهی علاقمند هستند.
  • اسامی را راحت‌تر از چهره‌ها به خاطر می‌آورند.
  • در توضیح مطالب، ارائۀ گزارش و سخنرانی بسیار خوب عمل می‌کنند.
  • توانایی بالایی در درک تغییرات لحن دیگران دارند.
  • از حرف زدن در جمع نمی‌ترسند.
  • در داستان‌گویی توانایی زیادی دارند.
  1. سبک یادگیری خواندن/نوشتن؛ Reading / Writing

در سبک یادگیری نوشتن/خواندن، یادگیری معمولا از طریق کلمات اتفاق می‌افتد. این دسته از دانش‌آموزان علاقه شدیدی به نت‌برداری از سخنان معلم دارند، به خواندن توجه ویژه‌ای نشان می‌دهند و به راحتی می‌توانند مفاهیم انتزاعی را به کلمات و نوشته‌ها تبدیل کنند.

VARK Learning styles by Corina Pelser - Infogram

  • نشانه‌های افراد با سبک یادگیری خواندن/نوشتن
  • به خواندن و نوشتن، بیشتر از دیدن، شنیدن و کارهای عملی علاقه دارند.
  • به طبقه‌بندی یا دسته‌بندی کردن موضوعات علاقمند هستند.
  • نوشته‌های آن‌ها روان و قابل فهم است.
  • بازخوردهای کتبی را به بازخوردهای شفاهی ترجیح می‌دهند.
  • در نوشته‌ها به عناوین، زیر عنوان‌ها و سازماندهی متن بسیار توجه می‌کنند.
  • معمولا مشغول نت‌برداری از صحبت‌های معلم هستند.
  • غالبا در آزمون‌های چند گزینه‌ای عملکرد بهتری دارند.
  1. سبک یادگیری حرکتی Kinesthetic

دانش‌آموزانی که سبک یادگیری آن‌ها حرکتی یا لمسی است، معمولا با انجام کارهای عملی و دستی، مطالب را بهتر یاد می‌گیرند. این دسته از دانش‌آموزان زمانی می‌توانند اطلاعات را به خوبی پردازش کنند که از دست‌هایشان استفاده کنند یا کارهای عملی انجام دهند. همچنین این گروه از افراد علاقۀ زیادی به لمس کردن و حس کردن اشیاء دارند.

Kinesthetic Learners - Your Therapy Source

  • نشانه‌های افراد با سبک یادگیری حرکتی
  • برای یاد گرفتن به انجام کارهای عملی بیشتر از خواندن دربارۀ آن مطلب، علاقه نشان می‌دهند.
  • نمی‌توانند به مدت طولانی یک جا بنشینند.
  • تمایل دارند در هنگام درس خواندن راه بروند.
  • در هنگام حرف زدن از حرکات دست و سر و بدن زیاد استفاده می‌کنند.
  • تمایل دارند اشیاء را لمس کنند.
  • شنونده‌های خوبی نیستند.
  • تمایلی به صحبت‌های طولانی ندارند.
  • در ورزش، هنر و نمایش بسیار عالی هستند.
  • سطح انرژی بسیار بالایی دارند.
  • همه چیز را به راحتی آزمایش می‌کنند.
  • آنچه را که انجام داده‌اند بهتر از آنچه دیده‌اند یا شنیده‌اند به خاطر می‌آورند.
  • در هنگام حفظ کردن مطالب، کلمات را با انگشت روی میز یا هوا می‌نویسند.

از میان سبک‌هایی معرفی شدند، به دو سبک یادگیری خواهیم پرداخت که با مبنای کار پژوهشی و طراحی سهی‌سا هم‌خوان و همسو هستند. دو روش یادگیری بصری و روش یادگیری حرکتی نشان می‌دهند که معلم می‌تواند برای بیان مفاهیم مورد نظر خود از طریق روش‌های بصری اقدام کرده و بر روند یادگیری افراد نقش تأثیر بسزایی ایجاد کند.

یکی از اموری که شاید عموماً مورد غفلت قرار گیرد و پرسش اصلی این پژوهش را شکل می‌دهد این است که:

  • آیا خود معلم و نوع بودن او فارغ از سبکی که برای آموزش به کار بسته است، می‌تواند دانش‌آموز را از طریق عوامل غیر مستقیم بصری و حرکتی به نوع خاصی از یادگیری هدایت کند؟
  • آیا می‌توان انتظار داشت که لباسی که معلم می‌پوشد از طریق تلطیف بصری فضای بینایی-ذهنی دانش‌آموزان این اثر را دوچندان کند؟

در پاسخ به این پرسش‌ها و در ارتباط با روش‌های یادگیری و ارتباط آن با لباس معلمین باید گفت :

۱. یادگیری بصری: کودکانی که یادگیرنده‌های بصری هستند، اطلاعات را از طریق آنچه می‌بینند دریافت می‌کنند. لباس‌های معلمان شامل: رنگ‌ها، طرح‌ها یا طراحی‌های خاص، می‌تواند بخشی از محیط بصری کلاس باشد. برای مثال، معلمی که لباس‌های رنگارنگ یا منحصربه‌فرد می‌پوشد، ممکن است به‌طور ناخودآگاه تخیل کودکان را برانگیزد و الهام‌بخش خلاقیت آن‌ها شود. دیدن یک لباس گلدار، اشکال هندسی یا یک شال هنری می‌تواند کودکان را به خلق نقاشی‌ها، داستان‌ها یا بازی‌های خلاقانه تشویق کند.

۲. یادگیری حرکتی: یادگیرنده‌های حرکتی از طریق تجربه‌های عملی و حرکات یاد می‌گیرند. لباس‌های معلمان می‌تواند به‌طور غیرمستقیم این کودکان را نیز تحریک کند. برای مثال، لباس‌هایی که دارای بافت‌ها یا جزئیات تعاملی هستند (مثل پارچه‌های برجسته، طرح‌های گلدوزی‌شده یا لایه‌دار)، می‌تواند تجربه‌ای حسی از طریق لمس برای کودکان فراهم کند. زمانی که معلمان از لباس‌های خاص یا لباس‌های موضوعی برای فعالیت‌های نمایشی استفاده می‌کنند، این کار باعث می‌شود کودکان یادگیرنده حرکتی بتوانند حرکت کنند، نقش بازی کنند و از طریق فعالیت‌های فیزیکی خلاقیت خود را تقویت کنند

۳. پوشش معلمان به عنوان الگوی خلاقیت: معلمانی که سبک پوشش خلاقانه‌ای دارند (مثل استفاده از اکسسوری‌های رنگارنگ، لباس‌های دست‌ساز یا طرح‌های هنری)، می‌توانند الهام‌بخش کودکان باشند تا خلاقانه‌تر فکر کنند. این موضوع کودکان را تشویق می‌کند تا در هنر، صنایع دستی یا بازی‌های خود خلاقیت بیشتری به خرج دهند. با ارتباط دادن پوشش معلمان به روش‌های یادگیری بصری و حرکتی، می‌توان استدلال کرد که ظاهر معلمان بخشی از محیط یادگیری است و می‌تواند باعث برانگیختن کنجکاوی، خلاقیت و رشد در کودکان شود.

حال می‌توانیم با بحث در دربارۀ نوع پوشش و انواع طرح‌ها و خط‌ها و رنگ‌ها و حتی هارمونی به وجود اثراتی در این عناصر بصری پی ببریم که زمینه را برای تسهیل یادگیری دانش‌آموزان را مناسب‌سازی می‌کنند. لذا به مبانی پایۀ لباس معلمان در این ردۀ سنی می‌پردازیم.

مبانی پایه لباس معلمان

تأثیر پوشش معلمان بر رابطه آنها با کودکان

معلم می‌تواند با لباس طراحی شده بر مبانی نیازهای بصری مرتبط با شرایط مخاطب و فضای آموزشی، بر یادگیری اثر بگذارد.

این نیازها به شرح زیر هستند:

  1. قابل دسترس بودن :پوشش غیررسمی یا نیمه‌رسمی باعث می‌شود معلمان دوستانه‌تر و کمتر ترسناک به نظر برسند و حس راحتی در کودکان ایجاد کند. به عنوان مثال، پوشیدن لباس‌های رنگارنگ یا طرح‌های شاد می‌تواند محیطی خوشایند ایجاد کند. پوشش رسمی، هرچند حرفه‌ای است، ممکن است حس اقتدار ایجاد کند که می‌تواند مانع از آرامش کودکان کوچک شود.
  2. الگو بودن :معلمان اغلب به عنوان الگو عمل می‌کنند. پوششی که مرتب، تمیز و متناسب باشد به کودکان درباره حرفه‌ای‌گری و نحوۀ ارائه خود آموزش می‌دهد. لباس پوشیدن متناسب با محیط (مثلاً لباس‌های راحت اما حرفه‌ای برای محیط‌های فعال) یک مثال خوب ارائه می‌دهد.
  3. کاربردی بودن و عملکردی بودن: برای معلمان مهدکودک و دبستان، پوشش باید کاربردی باشد زیرا آنها اغلب در فعالیت‌های عملی شرکت می‌کنند. لباس‌هایی که آزادی حرکت را فراهم می‌کنند (مانند شلوار، کفش‌های راحت و پارچه‌های قابل شستشو) نشان می‌دهند که معلم آماده تعامل فعال است.
  4. اعتماد و امنیت: پوششی که سازگار و مناسب باشد، اعتماد را ایجاد می‌کند. لباس‌های بیش از حد غیررسمی یا نامرتب ممکن است حس بی‌توجهی را القا کند، در حالی که پوشش بیش از حد رسمی یا خشک ممکن است نامناسب و خارج از جو بازی و یادگیری به نظر برسد.
  5. حساسیت فرهنگی و اجتماعی: پوششی که منعکس‌کننده شمول یا جشن گرفتن تنوع فرهنگی باشد (مانند الگوها یا زیورآلات سنتی) می‌تواند درک فرهنگی و ارتباطات با کودکانی از پیشینه‌های مختلف را تقویت کند.
  6. تقویت مثبت: عناصر شاد در پوشش (مانند لباس‌های موضوعی یا زیورآلات خاص) می‌توانند یادگیری را لذت‌بخش‌تر کنند. به عنوان مثال، معلمی که پیراهنی با چاپ حروف الفبا می‌پوشد ممکن است کودکان کوچک‌تر را تشویق کند تا با حروف تعامل داشته باشند. پوشش معلمان بر نحوۀ درک کودکان از قابل دسترس بودن، حرفه‌ای بودن و آمادگی برای تعامل تأثیر می‌گذارد. برای کودکان کوچک‌تر، پوشش می‌تواند ارتباط باز را تشویق یا محدود کند. لباس‌هایی که راحت، کاربردی و دوستدار کودک هستند از یک رابطه مثبت معلم-کودک حمایت می‌کنند، زیرا معلم را نزدیک و درگیر نشان می‌دهند.

پیشنهاد‌هایی برای راحتی لباس معلمان با استفاده از اصول هنرهای تجسمی برای ایجاد محیطی دوستانه با دانش‌آموزان

  1. رنگ: رنگ‌های روشن و گرم: استفاده از رنگ‌های شاد مانند زرد، آبی، سبز یا صورتی حس مثبت، شادی و انرژی را منتقل می‌کند. پرهیز از رنگ‌های تیره یا بیش از حد تند: رنگ‌هایی مثل مشکی یا طرح‌های بیش از حد درشت ممکن است برای کودکان ترسناک به نظر برسند. تأثیر روانشناختی: رنگ‌های ملایم یا ترکیبات شاد می‌توانند حس امنیت و راحتی در کودکان ایجاد کنند

۲. خط: خطوط نرم و روان: طرح‌هایی با خطوط منحنی یا نرم حس آرامش و دوستانه بودن را القا می‌کنند. پرهیز از خطوط تیز یا هندسی چراکه این نوع خطوط ممکن است بیش از حد رسمی یا سخت به نظر برسند.

3. شکل؛ اشکال بازیگوشانه و جذاب: استفاده از طرح‌هایی مانند ستاره، گل یا اشکال انتزاعی، روی لباس می‌تواند حس کنجکاوی یا شادی در کودکان ایجاد کند. پرهیز از طرح‌های بیش از حد پیچیده؛ سادگی کلید حفظ دوستانه بودن است.

۴. بافت: مواد راحت و نرم: استفاده از پارچه‌های نرم، قابل تنفس و صاف که برای محیط‌های فعال مناسب و راحت هستند. پرهیز از بافت‌های خشن یا براق؛ مواد سخت یا بیش از حد براق ممکن است جذابیت کمی داشته باشند.

۵. فضا: الگوهای متعادل: استفاده از طرح‌هایی که تعادل بین فضاهای خالی و پر ایجاد می‌کنند و هماهنگی به وجود می‌آورند، بدون ایجاد شلوغی بصری. مینیمالیسم؛ طرح‌ها نباید حواس کودکان را پرت کنند، بلکه باید جذابیت بصری کافی داشته باشند.

  1. فرم : طراحی کاربردی و عملی: فرم لباس باید امکان حرکت و راحتی را فراهم کند، مانند لباس‌های آزادتر یا طرح‌هایی با جیب برای ابزارهای کاربردی. از فرم‌های بیش از حد رسمی یا خشک که ممکن است غیرقابل دسترس به نظر برسند، اجتناب کنید.

۷. هماهنگی و وحدت عناصر طراحی هماهنگ: اطمینان از اینکه تمام عناصر مانند رنگ، شکل و خط به طور منسجم کار می‌کنند تا ظاهری دلپذیر و دوستانه ایجاد شود. لباس‌های موضوعی؛ به عنوان مثال، لباس‌های الهام گرفته از طبیعت برای درس‌هایی دربارۀ گیاهان یا طرح‌های فصلی برای جذاب کردن یادگیری.

۸. کنتراست: تضادهای ظریف در رنگ یا طرح می‌تواند لباس را از نظر بصری جذاب کند بدون اینکه بیش از حد باشد. اما باید از تضادهای شدید پرهیز کرد چراکه تفاوت‌های بیش از حد تند ممکن است برای کودکان کوچک آزاردهنده باشد.

۹. تأکید جزئیات دوستانه برای کودکان: برجسته کردن عناصر خاص مانند چاپ حیوانات، الفبا یا اکسسوری‌های جذاب (مانند سنجاق، نشان‌ها یا روسری‌ها) می‌تواند کودکان را درگیر کند. پرهیز از تأکید بیش از حد؛ لباس نباید شخصیت یا هدف معلم در کلاس را تحت‌الشعاع قرار دهد

مثال عملی: یک معلم مهدکودک می‌تواند پیراهنی به رنگ‌های ملایم با طرح‌های حیوانات کوچک بپوشد و آن را با شلوار راحت ترکیب کند. این پیراهن می‌تواند از پارچه نرم و طرح‌های شاد ساخته شود و معلم را قابل دسترس و جذاب نشان دهد بدون اینکه بیش از حد رسمی باشد.

بایدهای لباس معلمان مهدکودک تا دبستان :

  • فرم‌های قابل فهم
  • استفاده از خطوط نرم و ملایم، ممتد، منظم و قابل فهم
  • استفاده از فرم‌های طبیعی ساده و قابل فهم
  • نقوش با پیچیدگی‌های کم و مفهوم مناسب با ردۀ سنی جامعه مخاطب
  • استفاده از تنوع نقوش کم و با ابعاد متوسط
  • استفاده از عناصر بصری برجسته و حجمی در لباس مناسب با برقراری ارتباط با کودک مانند انتخاب و نمایش دکمه‌های رنگی، پارچه‌سازی، گلدوزی، نقاشی و…
  • الگوی لباس قابل انعطاف برای حرکت و فعالیت زیاد و استفاده در فصول مختلف از نظر راحتی و جنس پارچه و آزادی اندام در لباس
  • قابلیت‌های کاربردی در آستین‌ها، جيب‌ها و …
  • به‌کارگیری طیف رنگ‌های گرم یا ترکیب گرم و سرد به عنوان مثال: در صورت استفاده از رنگ سبز، تمایل آن به زرد بیشتر از آبی باشد.
  • عدم استفاده از رنگ‌های تیره، براق و درخشنده
  • استفاده از رنگ‌های مات و چرک تاب و هم‌چنین بافت‌های نرم و نفوذپذیر

از آنجایی که خطوط عمودی ایستایی و استقامت را به نمایش می‌گذارد و خطوط افقی در بیننده احساس سکون و آرامش را القا می‌کند به جهت فقط تعادل و توازن بصری استفادۀ هم‌زمان این خطوط در لباس توصیه می‌شود.

به دلیل ایجاد توازن احساسی و بصری خطوط افقی بازنگ‌های گرم در لباس وخطوط عمودی با رنگ‌های سرد با خنثی سازی نیروهای بصری خود به لباس احساس تعادل و آرامش را القا می‌کند. نقوش طبیعی دارای فرم‌های ساده و روان به دلیل برقراری احساس عمیق با ضمیر ناخودآگاه کودک حس آشنایی و راحتی را برای او ایجاد می‌کند. تنوع نقوش و پیچیدگی بصری آنها باعث ایجاد اضطراب در کودک می‌شود.

نتیجه‌گیری

در این مقاله لباس را به عنوان فاکتوری در نظر گرفته ‌شد که می‌تواند اثر بازتابی داشته باشد. لباس معلم‌ها را می‌توان به عنوان الگویی در نظر بگیریم که در بروز خلاقیت در مقطع سنی پیش دبستان و دبستان عامل مهمی است و در اثرگذاری سبک‌های مختلف یادگیری کمک شایانی می‌کند. لباس معلم به عنوان مدخل ورودی ارتباط معلم با دانش‌آموزان، می‌تواند بر سطح یادگیری آنها و یادگیری که منجر به خلاقیت شود مورد توجه قرار گیرد.

در یک محیط یادگیری، هر عنصر، حتی جزئی‌ترین موارد، می‌توانند در رشد و خلاقیت کودکان نقش داشته باشد. معلمان به‌عنوان آموزگاران و الگوهای رفتاری، نه تنها دانش خود را منتقل می‌کنند، بلکه از طریق حضور و سبک پوشش خود، تجربیات بصری و لمسی را نیز به کلاس درس می‌آورند. برای یادگیرندگان بصری، لباس معلم با رنگ‌ها، طرح‌ها و عناصر هنری خود، به بخشی از چشم‌انداز بصری تحریک‌کننده تبدیل می‌شود که کودکان را به مشاهده، تخیل و بیان خلاقانه تشویق می‌کند. به همین ترتیب، برای یادگیرندگان حرکتی، لباس معلمان می‌تواند تجربیات حسی و لمسی فراهم کند یا فرصت‌هایی برای درگیر شدن فیزیکی ایجاد کند که خلاقیت عملی و کاوش تعاملی را در کودکان برمی‌انگیزد. در نهایت، آنچه معلمان می‌پوشند چیزی فراتر از یک سبک شخصی است؛ بلکه می‌تواند به ابزاری ظریف اما قدرتمند برای برانگیختن کنجکاوی، تقویت یادگیری و پرورش خلاقیت در کودکان تبدیل شود. با درک این ارتباط، معلمان می‌توانند آگاهانه محیطی را ایجاد کنند که در آن خلاقیت شکوفا شود و یادگیری به تجربه‌ای پرجنب‌وجوش و الهام‌بخش برای انواع یادگیرندگان تبدیل گردد.

  1. رولامی ….. توضیح اسم کامل سال وفات و تولد و توضیح در مورد شخصیت علمی و رشته های تحصیلی و غیره….
  2. VARK: Abbreviation for: Visual, Auditory, Reading and Writing, Kinesthetic.
  3. Neil Fleming
اثر لباس معلمان بر خلاقیت و یادگیری دانش‌آموزان
فهرست مطالب
جدیدترین مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *