کشف ارتباط بین هوشهای هشتگانۀ انسان و ترجیحات سبک پوشش
- به نظر شما، هوش انسانی فقط به این معنی است که چقدر خوب میتوانیم مسائل را حل کنیم یا اطلاعات را پردازش کنیم؟ یا آیا چیزهای دیگری نیز وجود دارند که در روشهای عمل، درک و ابراز خود ما پنهان است؟ وقتی در مورد هوش صحبت میکنیم، آیا تمام طیف تواناییهای انسانی را در نظر میگیریم یا فقط بر روی IQ متمرکز هستیم؟
- چگونه مد از یک نیاز ساده به نمادی از هوش و نوآوری فرهنگی تکامل یافته است؟
- حال، این سوال را در نظر بگیرید: آیا لباسهایی که میپوشید میتوانند چیزی در مورد هوش شما آشکار کنند؟
- آیا انتخاب یک سبک خاص یا پارچه میتواند معنای عمیقتری در مورد تواناییهای شناختی شما داشته باشد، یا فقط مربوط به سلیقه شخصی است؟
- آیا ارتباط مستقیمی بین پوشش شما و سطح توانمندی شناختیتان وجود دارد؟
این سوالات آنطور که به نظر میرسند، ساده نیستند. در حالی که مد و انتخاب لباس معمولاً به عنوان یک فرم از ابراز خود شناخته میشود، ممکن است این موضوع چیزی فراتر از یک نمایش سطحی باشد.
- آیا ممکن است ترجیحات لباس، بافتهایی که به آنها جذب میشویم و رنگهایی که انتخاب میکنیم، فرایندهای شناختی و انواع هوش زیرین را منعکس کنند؟
- آیا این انتخابها میتوانند پنجرهای به چارچوبهای ذهنی ما و نحوۀ پردازش دنیای اطرافمان باز کنند؟
این مقاله به بررسی چگونگی تبدیل لباس به یک تجلی از هوش انسانی، تأثیر آن بر فرآیندهای شناختی و شکلگیری تعاملات ما با جهان میپردازد و رابطۀ پیچیدۀ بین هوش انسانی و لباسهایی که میپوشیم را مورد بررسی قرار میدهیم.
- آیا بررسی انواع هوش انسانی در لباس به معنای رایج باهوش بودن و بالا بودن IQ است؟
مد و هوش ممکن است بهنظر دو حوزۀ متفاوت باشند، اما به شدت به هم مرتبط هستند. نحوۀ پوشش ما نهتنها بازتابی از سبک شخصیتمان است، بلکه جلوهای از خلاقیت، حل مسئله، و تکامل فرهنگی انسان نیز محسوب میشود.
به جای ارتباط دادن مد با IQ، ما بررسی خواهیم کرد که کدام جنبههای مغز ما هنگام انتخاب لباس فعال میشوند. بهطور خاص، بررسی خواهیم کرد که کدام انواع هوش – از منطقی گرفته تا خلاق، احساسی تا طبیعی – در انتخاب لباس نقش دارند.
گام اول: چارچوب مفهومی
- به نظرشما هوش انسانی چیست؟ و شامل چه مواردی میشود؟
برای شروع این کاوش، از نظریۀ هوشهای چندگانۀ [1]هاوارد گاردنر[2] استفاده میکنیم، به عقیدۀ گاردنر هوش انسانی یک موجودیت واحد و یکپارچه نیست بلکه شامل مجموعههایی وسیع از تواناییهای شناختی متمایز است. این هوشها میتوانند در زمینههای مختلف زندگی نمایان شوند، از جمله در نحوۀ تعامل ما با محیط، پردازش اطلاعات و ابراز خود؛ حتی از طریق مد. با تحلیل اینکه چگونه انواع مختلف هوش ممکن است بر انتخاب لباس تأثیر بگذارند، میتوانیم ارتباط بین فعالیت مغزی و سبک شخصی را بهتر درک کنیم.
هاوارد گاردنر برای اولین بار نظریۀ هوشهای چندگانه را در سال 1983 در کتاب خود به نام «فریمهای ذهن[3]» مطرح کرد، جایی که او تعریف هوش را گسترش داد و چندین نوع متمایز از شایستگیهای فکری را تشریح کرد. گاردنر در حین ارزیابی هوش فرد داوطلب که بر اساس رشتههای علمی متنوعی انتخاب شده بود، مجموعهای از هشت معیار ورود را ایجاد کرد. گاردنر عنوان میکند که همۀ ما ممکن است این هوشها را داشته باشیم، اما مشخصات ما از این هوشها ممکن است به صورت فردی بر اساس ژنتیک یا تجربه، متفاوت باشد. گاردنر هوش را به عنوان یک پتانسیل زیست روانشناختی برای پردازش اطلاعاتی تعریف میکند که میتواند در یک محیط فرهنگی فعال شود تا مشکلات را حل کند یا به ارائۀ محصولاتی خلاقانه و قابل پذیرش در یک فرهنگ اقدام کند.
در بخشهای بعدی، به بررسی هر یک از هوشهای گاردنر و نحوۀ تأثیرگذاری آنها بر انتخاب لباس خواهیم پرداخت. از ذهنهای منطقی-ریاضی که به تقارن و ساختار علاقه دارند، تا روحهای هنری که در الگوهای خلاقانه غرق میشوند، هر نوع هوش میتواند نگرشی منحصربهفرد در مد بهوجود آورد. در پایان این مقاله، تصویری واضحتر از اینکه چگونه انتخابهای لباس میتوانند فرآیندهای شناختی عمیقتری را منعکس کنند و هوشهای متمایز آنها را هدایت کنند، خواهیم داشت.
گام دوم: هوشهای چندگانه و تأثیر آنها بر انتخاب لباس
- چه ارتباطی بین نوع پوشش و فعالیت هیجانی بخشی خاص از مغز در لحظۀ انتخاب لباس وجود دارد؟
در این بخش، به بررسی انواع مختلف هوشهای انسانی طبق نظریۀ هاوارد گاردنر میپردازیم و تحلیل میکنیم که چگونه هر یک از این هوشها ممکن است بر انتخاب لباس و سبک شخصی فرد تأثیر بگذارند. باید در نظر داشت که ساختار ذهنی همۀ انسانها به طور کلی دربرگیرندۀ انواع تواناییهای زیر تحت عنوان هوش هست، و شناخت و معرفی هر کدام از موارد زیر در یک فرد ممکن است تنها به معنی فعالیت بیشتر و یا برتری قابلیت حل مسئله در زمینۀهای مرتبط با هوش مورد نظر باشد. به عبارت دیگر شرایط محیطی، مواجهات دروان کودکی، تجارب زیستۀ فرد و به طور کلی محیط زندگی تأثیرات بسزایی در رشد و تقویت هرکدام از این موارد دارند. به نظر میرسد احتمال تشخیص افراد با یک یا چند نوع هوش مختلف و یا برتری نسبی یکی یا برخی از آنها وجود داشته باشد….
بنابراین طبقهبندی ساختارهای فعلی ذهنی افراد در هر دسته به معنای ارزشگذاری در میزان بالای استعداد یا بالعکس، کندذهنی نیست، بلکه به تشخیص وضعیت فعلی تسلط ذهنی هر فرد به بخشی از پردازندههای محیطی میپردازد و نقطۀ قوت این تواناییها را آشکار میکند.
این هوشها عبارتند از:
هوش منطقی-ریاضی (هوش عددی/استدلالی)
- چگونه هوش منطقی-ریاضی ممکن است بر انتخاب لباس تأثیر بگذارد؟
تحلیل فردی
توانایی تحلیل مسائل به صورت منطقی، انجام عملیات ریاضی و تحقیق مسائل علمی. افراد با هوش منطقی-ریاضی معمولاً در شناسایی الگوها و تفکر انتزاعی مهارت دارند. تمایل به ساختار، نظم و تقارن از دیگر ویژگیهای افراد با هوش منطقی-ریاضی دارند.
ارتباط با لباس
افرادی با این هوش ممکن است به لباسهایی با الگوهای هندسی، برشهای دقیق یا جزئیات طراحی که بازتابدهندۀ علاقۀ آنها به نظم، ساختار و تقارن است، تمایل داشته باشند. آنها ممکن است به انتخاب لباسهای کاربردی و عملی که مؤثر هستند یا از الهامات ریاضی بهرهمندند، علاقهمند باشند. همچنین انتظار میرود در انتخاب لباسهای خود به دنبال الگوها، خطوط تمیز و طرحهایی باشند که دارای نظم خاصی هستند. بهطور مثال، لباسهایی با طرحهای هندسی، الگوهای ساده و رنگهای متعادل میتوانند برای آنها جذاب باشند. این افراد همچنین ممکن است به لباسهایی که به راحتی قابل ترکیب با سایر قطعات هستند، علاقه داشته باشند.
هوش کلامی و بیانی
2. هوش زبانی چگونه بر انتخاب لباس تأثیر میگذارد؟
تحلیل فردی
توانایی استفادۀ مؤثر از کلمات، چه به صورت شفاهی و چه کتبی از ویژگیهای برجستۀ این افراد است. این هوش شامل حساسیت به زبانهای گفتاری و نوشتاری، توانایی یادگیری زبانها و استفاده از زبان برای دستیابی به اهداف است.
ارتباط با لباس
افرادی که دارای هوش زبانی قوی هستند، معمولاً به کلمات و بیان خود توجه زیادی دارند. در انتخاب لباس، آنها ممکن است به پیامی که از طریق لباس خود منتقل میکنند، اهمیت دهند.
برای این افراد، انتخاب لباس ممکن است بیشتر از صرفاً انتخاب یک قطعه لباس باشد؛ بلکه میخواهند از طریق لباسهای خود داستانی بگویند یا احساسات و باورهای خود را ابراز کنند. این افراد ممکن است به لباسهایی علاقهمند باشند که با نقل قولها یا عبارتهای خاص تزئین شدهاند.
هوش فضایی
3. هوش فضایی چگونه میتواند بر انتخاب لباس تأثیر داشته باشد؟
تحلیل فردی
افراد با هوش فضایی بالا معمولاً تواناییهای خوبی در تجسم اشیاء و درک ابعاد دارند. این افراد ممکن است در انتخاب لباس به ترکیب رنگها، بافتها و چگونگی قرار گرفتن آنها روی بدن توجه زیادی کنند. آنها ممکن است به دنبال لباسهایی باشند که در آنها به خوبی میتوانند طراحیهای هنری یا نوآورانهای را مشاهده کنند. برای این افراد، طرحهای بصری جذاب و ترکیبهای رنگی جدید میتواند انگیزهای برای انتخاب لباسها باشد.
ارتباط با لباس
کسانی که هوش فضایی بالایی دارند معمولاً درک قوی از استایل و طراحی دارند و اغلب به رنگها، الگوها و شکلها در لباسشان توجه زیادی میکنند. آنها ممکن است به لباسهایی که جذابیت و زیبایی دارند یا از طراحی خلاقانه و برجستهای بهره میبرند، تمایل داشته باشند.
هوش بدنی-جنبشی
4. هوش بدنی- جنبشی چگونه بر انتخاب لباس تأثیر میگذارد؟
تحلیل فردی
افرادی که دارای هوش بدنی-جنبشی هستند، معمولاً ارتباط نزدیکی با بدن خود دارند و از حرکت و فعالیت بدنی لذت میبرند.
ارتباط با لباس
این افراد ممکن است به لباسهایی که راحت و انعطافپذیر هستند و امکان حرکت آزادانه را فراهم میکنند، علاقهمند باشند. به عنوان مثال، لباسهای ورزشی یا لباسهایی که برای فعالیتهای خاصی طراحی شدهاند (مانند یوگا یا رقص) میتوانند جذاب باشند.
هوش موسیقایی
5. هوش موسیقایی چگونه بر انتخاب لباس تأثیر میگذارد؟
تحلیل فردی
افراد با هوش موسیقایی قدرت درک بالایی از ریتم، صداها و هارمونیهای مختلف را دارا هستند. آنها همچنین از توانایی شناسایی، خلق و دستکاری الگوهای موسیقی برخوردار هستند. افراد با هوش موسیقیایی قوی معمولاً نسبت به کیفیت صداها، ریتمها و تُنها بیشتر از سایرین حساس هستند.
ارتباط با لباس
در انتخاب لباس، آنها ممکن است به الگوهایی که با موسیقی هماهنگ است یا الهامگرفته از فرهنگ موسیقی باشند، تمایل داشته باشند. این افراد ممکن است لباسهایی را انتخاب کنند که با رنگها، الگوها و متریالهایی که به موسیقی یا هنرهای نمایشی مربوط میشود، همخوانی داشته باشد.
هوش درونفردی
هوش درونفردی چگونه بر انتخاب لباس تأثیر میگذارد؟
تحلیل فردی
توانایی درک خود، از جمله احساسات، انگیزهها و خواستهها. افراد با هوش درونفردی بالا خودآگاه هستند و میتوانند نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند.
افراد با هوش درونفردی قوی معمولاً درک عمیقی از احساسات و افکار خود دارند. این افراد ممکن است لباسهایی را انتخاب کنند که به نوعی با احساسات درونیشان هماهنگ باشد. آنها ممکن است تمایل داشته باشند لباسهایی بپوشند که احساس راحتی، اعتماد به نفس و رضایت شخصی را به آنها بدهد. برای این افراد، انتخاب لباس به نوعی بیانگر هویت داخلی و احساسات آنها است.
هوش برونفردی
6. هوش برونفردی چگونه میتواند بر انتخاب لباس تأثیر بگذارد؟
تحلیل فردی
توانایی درک و تعامل مؤثر با دیگران. افرادی که هوش بینفردی بالایی دارند معمولاً در خواندن علائم اجتماعی، درک احساسات و برقراری ارتباط مؤثر با دیگران مهارت دارند.
افرادی که دارای هوش برونفردی قوی هستند، توانایی زیادی در درک و تعامل با دیگران دارند. آنها ممکن است به لباسهایی علاقه داشته باشند که در جمع یا در موقعیتهای اجتماعی مورد توجه قرار گیرند. این افراد معمولاً به دنبال لباسهایی هستند که واکنشهای مثبت از دیگران به همراه داشته باشد و در موقعیتهای اجتماعی خود احساس راحتی و خودباوری بیشتری داشته باشند.
هوش طبیعی
7. هوش طبیعی چگونه بر انتخاب لباس تأثیر میگذارد؟
تحلیل فردی
توانایی شناسایی، طبقهبندی اشیا و موجودات طبیعی، حیوانات، گیاهان و سایر عناصر دنیای طبیعی از ویژگیهای برجستۀ این افراد است. این هوش شامل علاقه به طبیعت و درک سیستمهای آن است. افراد با هوش طبیعی بالا معمولاً به طبیعت، محیط زیست و ارتباط با دنیای طبیعی توجه زیادی دارند.
ارتباط با لباس
این افراد ممکن است به لباسهایی علاقهمند باشند که از مواد طبیعی ساخته شدهاند یا طرحهایی که الهامگرفته از طبیعت هستند، مانند الگوهای گیاهی، رنگهای خاکی یا پارچههای ارگانیک. این افراد به لباسهایی که به طبیعت و محیط زیست احترام میگذارند، بیشتر جذب میشوند.
3. گام سوم : اساس علمی و بررسی مناطق مغزی در نقش پیشفرانتال در تصمیمگیری، لوب پسسری در پردازش دیداری و آمیگدالا در پاسخهای احساسی در انتخاب لباس
درک ارتباط بین فعالیت مغزی و ترجیحات مد، نیازمند بررسی مناطق مختلف مغزی است که در تصمیمگیری، پردازش دیداری و پاسخهای احساسی نقش دارند. پیشفرانتال، لوب پسسری و آمیگدالا، نقشهای مهمی در نحوۀ تعامل افراد با مد و انتخاب لباس ایفا میکنند.
1. پیشفرانتال و تصمیمگیری: پیشفرانتال (PFC) مسئول رفتارهای شناختی پیچیده، از جمله تصمیمگیری، برنامهریزی و رفتار اجتماعی است. وقتی که به انتخاب لباس میپردازیم، پیشفرانتال به شدت در فرآیند تصمیمگیری دخیل است، زیرا به ما کمک میکند تا زمینه اجتماعی و عواقب انتخابهایمان را بررسی کنیم. پیشفرانتال به افراد کمک میکند تا تصمیم بگیرند آیا یک لباس خاص با هویت شخصی، وضعیت اجتماعی یا ابراز احساسات آنها هماهنگ است یا خیر. همچنین در تصمیمگیری اینکه آیا یک لباس برای موقعیت خاصی مناسب است یا با هنجارهای اجتماعی همراستا است، نقش دارد.
2. لوب پسسری و پردازش دیداری: لوب پسسری مسئول پردازش دیداری است. این منطقه به ما کمک میکند تا محرکهای دیداری، مانند رنگها، اشکال و الگوها را درک و تفسیر کنیم. زمانی که لباسها را میبینیم، لوب پسسری ویژگیهای دیداری لباسها را پردازش کرده و به ما کمک میکند تا ارزیابی کنیم که آیا این لباسها از نظر زیباییشناسی برای ما جذاب هستند یا خیر. ترجیحات دیداری، مانند علاقه به رنگهای روشن یا بافتهای خاص پارچه، میتوانند تحت تأثیر تفسیر مغز از ورودیهای دیداری در لوب پسسری قرار گیرند. این پردازش میتواند تعیین کند که آیا لباس از نظر بصری با سلیقه فرد، زمینه فرهنگی یا روندهای فعلی مد همخوانی دارد یا خیر.
3. آمیگدالا و پاسخهای احساسی: آمیگدالا نقش مهمی در پردازش احساسات ایفا میکند. این بخش از مغز به ما کمک میکند تا به محرکهای احساسی، مانند ترس، لذت یا جذابیت پاسخ دهیم. وقتی که به لباسها نگاه میکنیم، آمیگدالا زمانی که افراد لباسهایی را انتخاب میکنند که پاسخهای احساسی را برانگیزند، فعال میشود. برای مثال، یک فرد ممکن است لباسی را انتخاب کند زیرا آن لباس به یاد یک رویداد خاص است یا احساس اعتماد به نفس و قدرت میکند. آمیگدالا همچنین در تفسیر سیگنالهای اجتماعی، مانند اینکه آیا یک لباس خاص باعث میشود فرد احساس پذیرش یا رد شدن از سوی دیگران کند، نقش دارد.
مطالعات و آزمایشها در ارتباط با فعالیت مغزی و ترجیحات مد
چندین مطالعه نشان دادهاند که فعالیت مغزی با ترجیحات مد ارتباط دارد. بهعنوان مثال، تحقیقات نشان داده است که وقتی به افراد تصاویری از لباسها نشان داده میشود، برخی مناطق مغزی، به ویژه پیشفرانتال و لوب پسسری، بسته به نوع لباس و ترجیحات فردی فعال میشوند.
در یکی از آزمایشها، از شرکتکنندگان خواسته شد تا لباسها را بر اساس جذابیت آنها ارزیابی کنند. اسکنهای مغزی نشان داد که فعالیت پیشفرانتال زمانی که شرکتکنندگان به پیامدهای اجتماعی یا شخصی انتخاب لباسها فکر میکردند، افزایش پیدا کرده است. بهطور مشابه، فعالیت در لوب پسسری زمانی که شرکتکنندگان بر ویژگیهای دیداری لباسها، مانند رنگ یا طراحی، تمرکز میکردند، بیشتر شد.
در مطالعه دیگری، مشخص شد که آمیگدالا زمانی که افراد لباسهایی را انتخاب میکنند که به یاد خاطرات مثبت است یا زمانی که پیشبینی میکنند نتیجه احساسی مثبتی از پوشیدن یک لباس خاص خواهند داشت، فعال میشود. فعالیت مغزی در آمیگدالا ارتباط قوی بین پاسخهای احساسی و انتخابهای مد را نشان داد.
در نهایت، ترکیب این مناطق مغزی—پیشفرانتال، لوب پسسری و آمیگدالا—تعاملی پیچیده بین تصمیمگیری، پردازش دیداری و پاسخهای احساسی را در انتخاب لباسها به تصویر میکشد. درک این مبانی علمی برای بررسی چگونگی تأثیر فرآیندهای شناختی و احساسی در انتخابهای مد اهمیت دارد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فعالیت بیشتر هوش غالب بخش خاصی از مغز در هر یک از افراد، بر عمدۀ انتخابها و عملکردهای او در زندگی تأثرگذار است. این تأثیر بر انتخابهای مد و لباس نیز قابل توجه است. تنوع بیشمار انواع طرحها، رنگها، نقوش؛ ماندگاری و یا تجدید انواع سبکهای مختلف در پوشاک همه گواه بر این امر هستند. این تنوع از سویی باعث میشود که طرحها از حالت تکراری و کسالتبار بودن خارج شوند و از سویی با گشتن در میان انواع سبکها و انتخابها، میتوان دریافت که کدام سبک بیشتر مورد پسند شما قرار میگیرد. آگاهی از اینکه کدام یک از انواه هوشهای ذهنی بر ادراک و تصمیمگیریهای ما غالب است میتواند راه خوبی برای خودآگاهی بیشتر در هنگام انتخابهای مختلف در زندگی باشد. برای اینکه بتوانید متناسب با سلیقۀ ذهنی خود انتخاب کنید میتوانید پرسشنامهای را که در این قسمت قرار داده است مطالعه کنید .
- Multiple Intelligences ↑
- Howard Gardner: روانشناس رشد و استاد دانشگاه هاروارد در کشور آمریکا است. ↑
- Frames of Mind ↑